تفریحات گم شده
07 شهریور 1393 توسط قرباني تقدير
یک زن تا وقتی به خودش نرسد توان کافی برای رسیدگی به خانواده را ندارد.
از خانمی پرسیدند: «اوقات فراغتت را چگونه میگذرانی؟» مکثی کرد و گفت: «آشپزی، نظافت، رسیدگی به امور بچهها و اگر فرصت شود رسیدگی به مادرم که بیمار است.»
واقعیت همین است! ما خانمها کمتر برای خودمان اوقات فراغتی تعیین میکنیم که در آن قرار باشد فقط به خودمان فکر کنیم و در نتیجه آن گاه مدتها میگذرد و نه تفریحی هست و نه فراغتی.
اگر شاغل باشیم که زندگی سختتر هم میشود؛ اول ساعتی برای خانواده کار میکنیم و بعد یک شیفت کامل برای اداره و دوباره چند ساعت برای خانواده و اگر اوقات فراغتی دست دهد در حالی که کتاب فرزندمان را در دست داریم و به او دیکته میگوییم برنامه خانواده را نگاه میکنیم که مهارتهای آشپزی و خانه داری خود را بالا ببریم.
این باعث میشود گاه و بیگاه در زوایای تاریک و فراموش شده ذهنمان صدای گنگ یک سؤال بپیچد که : «پس کی برای خودم!!!؟»
اما روانشناسان همیشه این واقعیت را گوشزد میکنند که اول خودتان بعد دیگران. یک زن تا وقتی به خودش نرسد توش و توان کافی و سرزندگی لازم برای رسیدگی به خانواده را ندارد.
امروز دانش مدیریت تا بدان جا پیش رفته است که روانشناسی مشاغل را از ضروریات میداند و با همین هدف، وضعیت روحی روانی و رضایت شغلی کارکنان بررسی میشود تا جلوی افسردگی شغلی آنان گرفته شود.
وضعیتی که در آن انسان خموده و افسرده میشود و فکر میکند هیچ جای پیشرفتی برایش متصور نیست. حس درجا زدن و حتی پس رفت کردن او را فلج میکند و کم کم از هر لحظه کار کردن بیزار میشود.
شما تا حالا چند تا خانم را دیدهاید که همین حالات را از خود نشان میدهند؟ من شخصاً خانمهای بسیاری را دیدهام.
اگر زن خانه دار یا شاغل را دارای کار دوم و سومی به نام مادری و همسری بدانیم، بی تردید او نیز برای مواجه نشدن با افسردگی شغلی نیازمند تشویق، انگیزه، مرخصی و رسیدگی و ارتقا است و همه اینها در یک فضای اشغال شده باید دیده شود و آن اوقات فراغت تعریف نشده زن در خانواده است.
اگر فراغتی هم دست دهد، درگیری با حس افسردگی شغلی که میتوان آن را در اینجا به افسردگی خانه داری تعبیر کرد چنان حالت رخوت و رکودی در زن ایجاد میکند که کمتر به فکر ورزش و جنب و جوش میافتد و وقت خود را به تماشا کردن سریالهای تلویزیون میگذراند. عدم تحرک. فعالیت نداشتن و یک جا نشستن نیز باعث میشود کلسترول، تری گلیسیرید، خطر ابتلا به دیابت و اضافهوزن بالا برود. تمام اینها هم زمینهساز بیماریهای قلبی عروقی هستند.
اگر بخواهیم بدانیم خیلی از خانمها از چه چیزی محروم هستند باید بگویم که جامعهشناسان اوقات فراغت را زمانی برای رفع خستگی، سرگرمی و تفریح و فعالیتهایی میدانند که به رشد و شکفتگی شخص یاری میرساند و موجب ازدیاد معلومات یا پرورش استعدادهای دیگر فرد میشود. این دیدگاه جدیدی نیست. انسان همیشه نیازمند چنین اوقاتی بوده است.
فلاسفه یونان باستان اوقات فراغت را لحظاتی از زندگی میدانستند که در آن انسان درباره حقایق جاودانی تعمق میکرد یا در موسیقی و تئاتر شرکت میکرد. ارسطو در این زمینه میگوید: ما آسایش را از خودمان میگیریم تا به فراغت دست یابیم. علاوه بر این سبک زندگی و فراغت برای انسان آزاد در نظر گرفته میشد و در واقع متعلق به طبقه ممتاز بود اما در عین حال تفریحات جمعی را نیز سردمداران برای عموم برنامه ریزی میکردند. (تور کیلدسن، جرج/ ۱۳۸۲ اوقات فراغت و نیازهای مردم)
با این دیدگاه میتوان گفت امروز نیز ما از نظر تفریحات و سرانه های آن با جامعه ای طبقاتی و چند لایه مواجه شدهایم که در سرانه های تفریحی و ورزشی اولویت با کودکان و نوجوانان و در رده سنی بزرگ سال با مردان است و زنان، سالمندان و معلولین مورد عنایت بسیار کمتری قرار گرفتهاند.
سرانه ورزشی در کشور ۶۸ سانتی متر است در حالی که به ازای هر ورزشکار حداقل یک متر مربع فضای ورزشی مورد نیاز است. اما وقتی نوبت خانمها میرسد گاه حتی نیمی از این فضاهای محدود نیز به آنان تعلق نمیگیرد زیرا بانوان برای ورزش نیاز به سالنهای سر پوشیده یا مکانهای محفوظ دارند در حالی که آقایان حتی در زمینی فنس کشی شده هم میتوانند ورزش کنند.
جدا از این بحث که ورزش یکی از تفریحاتی است که بسیار برای سلامتی بانوان مفید است اما تنها کاری نیست که به سلامت بانوان کمک میکند.
در واقع فرهنگسازی برای تفریحات توأم با جنب و جوش در خانواده میتواند به سلامتی خانمها کمک شایانی کند مشروط بر اینکه خانم خانه را به عنوان آشپز و مسوول تدارکات به همراه نبریم.
در واقع فرهنگسازی برای تفریحات توأم با جنب و جوش در خانواده میتواند به سلامتی خانمها کمک شایانی کند مشروط بر اینکه خانم خانه را به عنوان آشپز و مسوول تدارکات به همراه نبریم.
از طریق فرهنگسازی مناسب در برنامه های تلویزیونی میتوان این فرهنگ را جا انداخت که تفریح برای همه است و وقتی خانواده به تفریح میروند باید بار کار برای همه سبک شده باشد. شیوههایی چون مصرف غذاهای سبک که نیاز به آماده سازی ندارد مثل نان و پنیر و انگور یا خربزه و هندوانه، مصرف غذاهای کنسروی، یا سپردن برخی امور به بچهها میتواند برای خانم خانه هم فرصت تفریح فراهم کند.
خانمها که ذاتاً اجتماعی هستند از جمعهای دوستانه نیز بسیار لذت میبرند، دوره های آموزشی که توسط سراهای محله برگزار میشود ضمن افزایش مهارتهای بانوان میتواند این فضای دوستانه را برای بانوان فراهم کند. ضمن این که در این کلاسها و کانونها فضای اجتماعی سالمی فراهم میآید که خانمها میتوانند برای هم دوستان خوبی شوند و از هم مهارتهای بسیاری را فراگیرند.
مساجد از دیگر اماکنی هستند که ضمن ایجاد یک فضای فرهنگی مذهبی میتوانند منشأ بسیاری از خیرات باشند. تشکیل گروههای خیریه و قرضالحسنه با شرکت بانوان در مساجد نمونه دیگری از تفریحاتی است که به آسایش قلبی و روحی خانمها منجر میشود.
امروز اگر زنان از کار روزمره خانه گریزان هستند به دلیل همان افسردگی شغلی است که در خانه برای آنها پدید میآید. بزرگداشت روزهای خاص برای خانم خانه یا همه اهالی خانواده سبب میشود فضایی مفرح و اوقاتی خوش برای زن در کنار خانواده فراهم شود و زندگی روزمره از حالت یک نواختی خارج شود.
آموزش مداوم از دیگر ضروریاتی است که با داشتن اوقات فراغت خانمها میتوانند به آن اهتمام ورزند و ساعاتی را به آرزوهایی که به دنبال آن بودهاند بپردازند.
اگر هر زنی پیش از هر چیز خودش را بیابد و لحظاتی از روز برای خودش باشد خانوادهها از همیشه شاد تر و بالنده تر خواهند بود زیرا زنان روح اصلی خانوادهاند.